تحولات لبنان و فلسطین

«یک جوان پرشور مؤمن از جان گذشته سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیت‌نامه دارد. او یک جوان در سنین حدود ۲۰ سال است. جا دارد که انسان آن وصیت‌نامه را ۱۰ بار بخواند، ۲۰ بار بخواند! بنده مکرر خوانده‌ام.»

علاقه رهبری به وصیت‌نامه یک آقازاده / دل‌نوشته‌های عاشقانه شهید باغانی

به گزارش قدس آنلاین، هنوز زمان زیادی از توصیه‌های پدرانه مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) به دانشجویان مبنی بر خواندن شرح حال زندگی شهدا نگذشته بود که توصیه خواندن وصیت‌نامه شهدا بار دیگر از سوی ایشان در دیدار با اعضای ستاد مرکزی کنگره ملی شهدای سبزوار و نیشابور مطرح شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار که نهم خردادماه برگزار شده بود، از الگو بودن شهدا سخن به میان آوردند و در جایی گفتند: «یک جوان پرشور مؤمن از جان گذشته سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیت‌نامه دارد. او یک جوان در سنین حدود ۲۰ سال است. جا دارد که انسان آن وصیت‌نامه را ۱۰ بار بخواند، ۲۰ بار بخواند! بنده مکرر خوانده‌ام.»

شهید ناصرالدین باغانی، آقازاده بود و پدرش نماینده مجلس شد و ناصر هم در دانشگاه امام صادق (ع) پذیرفته شد اما جبهه را به دانشگاه ترجیح داد و گفت: «من دانشگاه امام صادق (ع) را به دانشگاه امام حسین (ع) تبدیل کردم و مدرک قبولی را از دستان آقا اباعبدالله (ع) گرفتم.

شهید باغانی از عملیات بدر در جبهه حضور داشت و در عملیات کربلای ۵ در حالی که ۱۹ سال بیشتر نداشت در بیست‌ویکم اسفندماه ۱۳۶۵ به شهادت رسید.

ما را به جرم عشق مواخذه می‌کنند

وصیت‌نامه معشوقانه این شهید آن‌چنان هنرمندانه و با روحی سرشار از ایمان و یقین به نگارش در آمده که مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در پیامی که به مناسبت اولین سالگرد شهادت او صادر کردند، گفتند: «من مکرّر دست‌نوشته‌های این شهید را خوانده و هر بار بهره و فیض تازه‌ای از آن گرفته‌ام.»

ایشان در این پیام، شهید باغانی را از فرآورده‌های انقلاب دانستند که در سنین جوانی و در میدان نبرد، معرفت و بصیرت پیران طریقت را پس از سال‌ها سلوک و ریاضت به دست آورده و به کار بسته است.

در بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید باغانی آمده است: «سخنم را درباره عشق آغاز می‌کنم. ما را به جرم عشق مواخذه می‌کنند. گویا نمی‌دانند که عشق گناه ما نیست. اما کدام عشق؟

خداوندا معبودا عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگ‌تر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضا نمی‌کرد پس عشق به پدر و مادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه، به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم.

به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم امّا همه اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچک‌تر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگ‌تر از آن هستی که معشوق من قرار گیری.

فهمیدم در این مدت که فکر می‌کردم عاشق تو هستم اشتباه می‌کرده‌ام، این تو بودی که عاشق من بوده‌ای و من را می‌کشانده‌ای، اگر من عاشق تو بودم باید یک‌سره به دنبال تو می‌آمدم ولیکن وقتی توجه می‌کنم می‌بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده‌ام ولی باز مستقیم آمده‌ام.

حال می‌فهمم که این تو بوده‌ای که به دنبال بنده‌ات بوده‌ای و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کرده‌ای و هر شب به انتظار او نشسته‌ای تا بلکه یک شب او را ببینی، حالا می‌فهمم که تو عاشق صادق بنده‌ات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود (عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر) آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می‌کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می‌نشستی. اما من بدبخت ناز می‌کردم و شب خلوت را از دست می‌دادم و می‌خوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آن‌قدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می‌کردم که با پای خود آمده‌ام.»

شهادت خلوت عاشق و معشوق است

شهید باغانی در بخش دیگری از وصیت نامه خود از شهادت سخن به میان آورده و گفته است: «اما شهادت چیست؟ شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنان که در زندان تن اسیرید به تفسیر شهادت نیندیشید که از درک قصه‌ی شهادت عاجزید.

فقط شهید می‌تواند شهادت را درک کند. شهید کسی نیست که ناگهان در خون بغلتد و نام شهید را بر خود بگیرد. شهید در آن دنیا قبل از این که در خون بتپد شهید است و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی‌توانید بشناسید و بفهمید بعد از وصلشان نیز هرگز نمی‌توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می‌کند. اگر شهید باشید شهید را می‌شناسید وگرنه آئینه‌ی زنگار گرفته چیزی را منعکس نمی‌کند که نمی‌کند. برخیزید و...

فکری به حال خود کنید…»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.